شکست در بازی بزرگ نفتی با عربستان سعودی «آل اوپک!»
يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۲ ب.ظ
وزارت نفت در اجلاس 168 اوپک با اتخاذ راهبردی اشتباه، اوپک را تقدیم عربستان کرد/ رسانههای همراه دولت در حال سرپوش گذاشتن به اشتباه بزرگ وزارت نفت در اجلاس روز جمعه اوپک هستند، آنها مینویسند که ایران با دیپلماسی «عالی» زنگنه، عربستان سعودی را به زانو درآورده است...
نویسنده : وحید حاجیپور

به گزارش «جوان»، از سال گذشته بود که وزیر نفت و یاران دیپلمات وی از لزوم بازگشت سهمیه ایران گفتند و خواستار از سرگیری سهمیهها شدند؛ موضوعی که به عنوان راهبرد انتخاب شد و موجی از انتقادات را در پی داشت زیرا در ابتدا باید ظرفیت تولید را به 4 میلیون بشکه رساند و در مرحله بعد مدعی بازگرداندن سهمیه شد. آشنایان به امور اوپک به خوبی میدانند که مهمترین شاخص به تعیین سهمیه صادرات، میزان تولید فعلی است و نه انبوهی از تصورات و اما و اگرها. با این وجود این مهم از «خرد جمعی» یاران زدوده شد و بیتوجه به آنچه در بازار نفت میگذرد، استراتژی سهمیه در دستور کار قرار گرفت در حالی که مشکل فعلی بازار نفت و ایران، سهمیه نیست بلکه میزان پایبندی اعضای اوپک به سقف تولید است.
سهمیه چیست؟
زمانی که کشورهای اصلی اوپک در اوایل کار خود دور هم جمع شدند، خبری از سهمیهبندی نبود. پیش از دهه 80 میلادی سهمیهبندی وجود داشت اما نظاممند نبود و براساس قدرت تولید هر کشوری، میزان تولید هر عضو مشخص میشد که البته تعهدی برای پایبندی نسبت به سهمیه وجود نداشت، سابقه تولید تاریخی سپس در دهه 80 به یکی از شاخصهای تعیین میزان سهمیه کشورهای عضو تبدیل و سهمیهبندی متولد شد.
این روند سهمیه تا پایان دهه 80 میلادی وجود داشت اما به مرور زمان از میان رفت و کشورها در جلسات سالانه روی سهمیهها به توافق میرسیدند اما پایبندی چندانی وجود نداشت و هر کشور به هر میزان که میتوانست تولید میکرد و بر اساس اساسنامه اوپک، با برخوردی مواجه نمیشد. این روند در روزهایی که نفت به 130 دلار رسید تشدید شد تا آنکه قیمت نفت در مسیر نزولی قرار گرفت، در جلسه اوپک که در الجزایر برگزار شد نظام سهمیهبندی با تأکید بیشتری احیا شد و نظم به اوپک برگشت تا التیام بخش قیمتها باشد.
این روند تا سال 2011 ادامه داشت، رستم قاسمی آخرین وزیر نفت دولت دهم در این سال وقتی به اوپک رفت، موافقت ایران را بر حذف نظام سهمیهبندی و ایجاد سقف تولید اعلام کرد در حالی که باید در این میزان سقف، جایگاه و سهم ایران را مشخص میکرد زیرا با این اشتباه، سهم ایران به سود کشورهای دیگر ضبط شد. ایران تحریم زده میتوانست استراتژی بهتری را ایفا کند اما به دلیل یک اشتباه شرایط بسیار سخت شد.
نوبت به زنگنه رسید
رستم قاسمی که رفت و بیژن نامدار زنگنه آمد، کسی متوجه این مشکل نشد تا روزهایی که انتقادات به عدم کارایی دیپلماسی انرژی وزارت نفت برای زنگنه دردسرآفرین شد و دیپلماتهای نفتی گرد هم آمدند تا به این انتقادات پاسخ دهند. مهدی عسلی مدیرکل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت، پس از روزها جستوجو، آدرس «وین قاسمی» را زیر نویس کرد و «پاتک» آغار شد. تهران به دلیل تحریمها با کاهش تولید و صادرات مواجه شده بود و کشورهایی مانند عربستان، کویت و عراق در داخل اوپک و روسیه (در خارج از این سازمان) به سرعت خلأ نفت ایران را پوشش دادند.
در این وضعیت، حلقه بینالمللی نفت به بازگشت سهمیهها پرداخت در حالی که توان تولید نفت ایران زیر 3 میلیون بشکه بوده و است. وزارت نفت بر حسب سال 2016، از سال 2014 از لزوم احیای سهمیهبندی گفت و فقط بر طبل سهم کوبید در حالی که اگر همان روزها سهمیهای به ایران اعطا میشد به طور قطع کشور متضرر میشد اما به هر حال این سهمیه داده نشد. اوپکیها گفتند که ابتدا تحریمها برداشته شود، ظرفیت تولید شما افزایش یابد و بعد درباره سهمیه صحبت شود. نفت متوجه این ضعف نشد و بیمحابا از افزایش سهمیه خود گفت تا اجلاس 168 اوپک که زنگنه با مشاورههای غیر منطقی که به وی داده شد از همان فرودگاه تهران حمله به جبهه مقابل و «حقخواهی» را آغاز کرد. او گفت، ما سهم میخواهیم در حالی که خود به خوبی میداند چنین احقاق حقوقی باید در بازار نفت صورت پذیرد و نه جلسات اوپک. علی النعیمی وزیر نفت عربستان به عنوان حریف همیشگی ایران در سازمان کشورهای صادر کننده نفت، پیش از آغاز جلسه گفت: برای جذب نفت ایران در بازار به یک سال زمان نیاز است. کمتر کسی به عمق این اظهار نظر پی برد تا یک ساعت مانده به پایان اجلاس 168.
کلاه بزرگ
رویترز و بلومبرگ به فاصله یک ساعت به پایان اجلاس گزارش دادند اوپک سقف تولید را از 30میلیون بشکه به 31 میلیون و 500 هزار بشکه افزایش داده است؛ ادعایی که بلافاصله قیمت نفت را کاهش داد اما رسماً اعلام نشد. وزرای نفت که از اجلاس بیرون آمدند گفتند تصمیم جدیدی اتخاذ نشده است و «سکوت کنان» محل اجلاس را ترک کردند. همه منتظر بیانیه بودند که بیانیه 168 اوپک هم تفاوتی اساسی با بیانیههای دیگر داشت. در حالی که همه بیانیههای گذشته اوپک رقم سقف تولید را در خود جای میداد اما در این بیانیه نشانی از عدد «30» وجود نداشت تا عربستان با زیرکی هر چه تمامتر، به دبیرخانه اوپک تکلیف کند تا از سقف عددی نیاورد.
به بیان سادهتر هر چند در بیانیه پایانی خبری از سقف تولید 31 میلیون و 500 هزار بشکهای اوپک دیده نمیشود اما به معنای تثبیت تولید در عدد 30 میلیون بشکه هم نیست و این یعنی افزایش غیررسمی سقف تولید اوپک که سودش برای کشورهایی نظیر عربستان، عراق و کویت است. عربستان و عراق با ظرفیتهایی که برای افزایش عرضه دارند از همین امروز از فرصت استفاده کرده و نفت بیشتری را روانه بازار میکنند بدون آنکه تخلفی انجام داده باشند. تجربه تاریخی نشان میدهد عربستان در چنین فضای غیرشفاف و مبهمی بهترین بهرهبردار است؛ کشوری که به اصرار عجیب و غیرمنطقی ایران، سقف تولید را شناور گذاشت تا اتفاقات بازار نفت به نام ایران تمام شده و خود و سایر کشورهای عضو میوههای خود را از بازار بچینند.
منابع آگاه از وین گزارش میدهند هیئت ایرانی در جلسه 168 بهشدت بر سهم خود تأکید داشتند و تثبیت سقف 30 میلیون بشکهای را به حال خود رها کرده بودند، همین خطا موجب شد تا سقف تولید شناور بماند و گفته شود تصمیمگیری اصلی در این باره به جلسه اضطراری موکول شده است؛ جلسهای که نه زمانش مشخص است و نه مکانش!
اگر اصرار بیش از حد نماینده ایران در اخذ سهمیه از دست رفته خود در اوپک نبود هیچگاه چنین وضعیتی رخ نمیداد و اگر سقف تولید ثابت میماند میشد در اجلاس بعدی با دست پر از لزوم سهمیهها سخن گفت.
به باور بیشتر کارشناسان اصرار ایران برای باز پسگیری سهمیه خود در اوپک بدون رعایت سقف تولید در اوپک راهبردی اشتباه و جبران ناپذیر بود که عربستان در انتظار مطرح شدنش در اجلاس بود، اگر ایران به جای راهبرد «سهمیه طلبی» راهبرد «حفظ سقف تولید» را دنبال میکرد، چنین گاف بزرگی موجب استهزای نمایه ایران در اوپک نمیشد. عراق که وضعیتی شبیه ایران دارد هیچ گاه از سهمیه سخن نگفت تا با تولید بالای 5 میلیون بشکه به سیستم سهمیهها برگردد، این کشور به صورت آزاد نفت میفروشد و در سهمیهها نیست اما ایران با تولید زیر 3 میلیون بشکه خود، سهمیهای را طلب کرد که نه فعلاً توان تولید آن را دارد و نه سقف موجود را تثبیت میکند. سقف تولید اوپک به 31میلیون و 500 هزار بشکه افزایش یافت اگر چه عددی در گزارش نیامده است و در این رهگذر سهم ایران چیزی نیست جز افسوس و بیبازاری. بهترین زمان برای طلب سهمیه سال آینده بود که ظرفیت تولید بالفعل ایران به بیش از 4میلیون بشکه در روز میرسید و نه اجلاس 168 که چیزی برای از دست دادن وجود نداشت.
وزیر نفت میگوید برای افزایش یک میلیون بشکهای تولید نفت به شش ماه زمان نیاز است و این یعنی 31/5 میلیون بشکه تا شش ماه برای اعراب به رهبری عربستان «گارانتی» است. وزیر نفت ایران بازی بزرگی را به سعودیها باخت؛ نه توانست سهمیه ایران را پس بگیرد و نه موفق شد سقف تولید را ثابت نگه دارد. حالا میتوان به عمق حرف النعیمی رسید: «نفت ایران یک سالی کار دارد.»
سهمیه چیست؟
زمانی که کشورهای اصلی اوپک در اوایل کار خود دور هم جمع شدند، خبری از سهمیهبندی نبود. پیش از دهه 80 میلادی سهمیهبندی وجود داشت اما نظاممند نبود و براساس قدرت تولید هر کشوری، میزان تولید هر عضو مشخص میشد که البته تعهدی برای پایبندی نسبت به سهمیه وجود نداشت، سابقه تولید تاریخی سپس در دهه 80 به یکی از شاخصهای تعیین میزان سهمیه کشورهای عضو تبدیل و سهمیهبندی متولد شد.
این روند سهمیه تا پایان دهه 80 میلادی وجود داشت اما به مرور زمان از میان رفت و کشورها در جلسات سالانه روی سهمیهها به توافق میرسیدند اما پایبندی چندانی وجود نداشت و هر کشور به هر میزان که میتوانست تولید میکرد و بر اساس اساسنامه اوپک، با برخوردی مواجه نمیشد. این روند در روزهایی که نفت به 130 دلار رسید تشدید شد تا آنکه قیمت نفت در مسیر نزولی قرار گرفت، در جلسه اوپک که در الجزایر برگزار شد نظام سهمیهبندی با تأکید بیشتری احیا شد و نظم به اوپک برگشت تا التیام بخش قیمتها باشد.
این روند تا سال 2011 ادامه داشت، رستم قاسمی آخرین وزیر نفت دولت دهم در این سال وقتی به اوپک رفت، موافقت ایران را بر حذف نظام سهمیهبندی و ایجاد سقف تولید اعلام کرد در حالی که باید در این میزان سقف، جایگاه و سهم ایران را مشخص میکرد زیرا با این اشتباه، سهم ایران به سود کشورهای دیگر ضبط شد. ایران تحریم زده میتوانست استراتژی بهتری را ایفا کند اما به دلیل یک اشتباه شرایط بسیار سخت شد.
نوبت به زنگنه رسید
رستم قاسمی که رفت و بیژن نامدار زنگنه آمد، کسی متوجه این مشکل نشد تا روزهایی که انتقادات به عدم کارایی دیپلماسی انرژی وزارت نفت برای زنگنه دردسرآفرین شد و دیپلماتهای نفتی گرد هم آمدند تا به این انتقادات پاسخ دهند. مهدی عسلی مدیرکل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت، پس از روزها جستوجو، آدرس «وین قاسمی» را زیر نویس کرد و «پاتک» آغار شد. تهران به دلیل تحریمها با کاهش تولید و صادرات مواجه شده بود و کشورهایی مانند عربستان، کویت و عراق در داخل اوپک و روسیه (در خارج از این سازمان) به سرعت خلأ نفت ایران را پوشش دادند.
در این وضعیت، حلقه بینالمللی نفت به بازگشت سهمیهها پرداخت در حالی که توان تولید نفت ایران زیر 3 میلیون بشکه بوده و است. وزارت نفت بر حسب سال 2016، از سال 2014 از لزوم احیای سهمیهبندی گفت و فقط بر طبل سهم کوبید در حالی که اگر همان روزها سهمیهای به ایران اعطا میشد به طور قطع کشور متضرر میشد اما به هر حال این سهمیه داده نشد. اوپکیها گفتند که ابتدا تحریمها برداشته شود، ظرفیت تولید شما افزایش یابد و بعد درباره سهمیه صحبت شود. نفت متوجه این ضعف نشد و بیمحابا از افزایش سهمیه خود گفت تا اجلاس 168 اوپک که زنگنه با مشاورههای غیر منطقی که به وی داده شد از همان فرودگاه تهران حمله به جبهه مقابل و «حقخواهی» را آغاز کرد. او گفت، ما سهم میخواهیم در حالی که خود به خوبی میداند چنین احقاق حقوقی باید در بازار نفت صورت پذیرد و نه جلسات اوپک. علی النعیمی وزیر نفت عربستان به عنوان حریف همیشگی ایران در سازمان کشورهای صادر کننده نفت، پیش از آغاز جلسه گفت: برای جذب نفت ایران در بازار به یک سال زمان نیاز است. کمتر کسی به عمق این اظهار نظر پی برد تا یک ساعت مانده به پایان اجلاس 168.
کلاه بزرگ
رویترز و بلومبرگ به فاصله یک ساعت به پایان اجلاس گزارش دادند اوپک سقف تولید را از 30میلیون بشکه به 31 میلیون و 500 هزار بشکه افزایش داده است؛ ادعایی که بلافاصله قیمت نفت را کاهش داد اما رسماً اعلام نشد. وزرای نفت که از اجلاس بیرون آمدند گفتند تصمیم جدیدی اتخاذ نشده است و «سکوت کنان» محل اجلاس را ترک کردند. همه منتظر بیانیه بودند که بیانیه 168 اوپک هم تفاوتی اساسی با بیانیههای دیگر داشت. در حالی که همه بیانیههای گذشته اوپک رقم سقف تولید را در خود جای میداد اما در این بیانیه نشانی از عدد «30» وجود نداشت تا عربستان با زیرکی هر چه تمامتر، به دبیرخانه اوپک تکلیف کند تا از سقف عددی نیاورد.
به بیان سادهتر هر چند در بیانیه پایانی خبری از سقف تولید 31 میلیون و 500 هزار بشکهای اوپک دیده نمیشود اما به معنای تثبیت تولید در عدد 30 میلیون بشکه هم نیست و این یعنی افزایش غیررسمی سقف تولید اوپک که سودش برای کشورهایی نظیر عربستان، عراق و کویت است. عربستان و عراق با ظرفیتهایی که برای افزایش عرضه دارند از همین امروز از فرصت استفاده کرده و نفت بیشتری را روانه بازار میکنند بدون آنکه تخلفی انجام داده باشند. تجربه تاریخی نشان میدهد عربستان در چنین فضای غیرشفاف و مبهمی بهترین بهرهبردار است؛ کشوری که به اصرار عجیب و غیرمنطقی ایران، سقف تولید را شناور گذاشت تا اتفاقات بازار نفت به نام ایران تمام شده و خود و سایر کشورهای عضو میوههای خود را از بازار بچینند.
منابع آگاه از وین گزارش میدهند هیئت ایرانی در جلسه 168 بهشدت بر سهم خود تأکید داشتند و تثبیت سقف 30 میلیون بشکهای را به حال خود رها کرده بودند، همین خطا موجب شد تا سقف تولید شناور بماند و گفته شود تصمیمگیری اصلی در این باره به جلسه اضطراری موکول شده است؛ جلسهای که نه زمانش مشخص است و نه مکانش!
اگر اصرار بیش از حد نماینده ایران در اخذ سهمیه از دست رفته خود در اوپک نبود هیچگاه چنین وضعیتی رخ نمیداد و اگر سقف تولید ثابت میماند میشد در اجلاس بعدی با دست پر از لزوم سهمیهها سخن گفت.
به باور بیشتر کارشناسان اصرار ایران برای باز پسگیری سهمیه خود در اوپک بدون رعایت سقف تولید در اوپک راهبردی اشتباه و جبران ناپذیر بود که عربستان در انتظار مطرح شدنش در اجلاس بود، اگر ایران به جای راهبرد «سهمیه طلبی» راهبرد «حفظ سقف تولید» را دنبال میکرد، چنین گاف بزرگی موجب استهزای نمایه ایران در اوپک نمیشد. عراق که وضعیتی شبیه ایران دارد هیچ گاه از سهمیه سخن نگفت تا با تولید بالای 5 میلیون بشکه به سیستم سهمیهها برگردد، این کشور به صورت آزاد نفت میفروشد و در سهمیهها نیست اما ایران با تولید زیر 3 میلیون بشکه خود، سهمیهای را طلب کرد که نه فعلاً توان تولید آن را دارد و نه سقف موجود را تثبیت میکند. سقف تولید اوپک به 31میلیون و 500 هزار بشکه افزایش یافت اگر چه عددی در گزارش نیامده است و در این رهگذر سهم ایران چیزی نیست جز افسوس و بیبازاری. بهترین زمان برای طلب سهمیه سال آینده بود که ظرفیت تولید بالفعل ایران به بیش از 4میلیون بشکه در روز میرسید و نه اجلاس 168 که چیزی برای از دست دادن وجود نداشت.
وزیر نفت میگوید برای افزایش یک میلیون بشکهای تولید نفت به شش ماه زمان نیاز است و این یعنی 31/5 میلیون بشکه تا شش ماه برای اعراب به رهبری عربستان «گارانتی» است. وزیر نفت ایران بازی بزرگی را به سعودیها باخت؛ نه توانست سهمیه ایران را پس بگیرد و نه موفق شد سقف تولید را ثابت نگه دارد. حالا میتوان به عمق حرف النعیمی رسید: «نفت ایران یک سالی کار دارد.»
۹۴/۰۹/۱۵