ذبح اخلاق از مشهد تا تبریز
آیاسپورت- تصاویر بازی پرسپولیس و گسترش فولاد، در کنار همه زدوخوردهای معمول فوتبال، سرشار بود از لحظههای غیرورزشی. لحظههایی که باز دشنامهای زهرآگین تماشاگران فضا را مسموم کرد. وقتی که فرشاد احمدزاده موقع خروج از زمین، مقابل همشهریانش که گوشهای نشسته بودند انگشت را تا مقابل لبها بالا آورد تا ساکتشان کند. وقتی که فیروز کریمی به دوربین تلویزیون حمله کرد. دوربینی که منتظر بود تا تصاویری از دست به یقه شدن کریمی با داور را شکار کند و خود دعوایی دیگر را آفرید.
در سفر به تبریز دوباره با تماشاگران بیمهار و شعارهای توهینآمیزشان مواجهیم. توهین و پرخاشی که اینبار با پایان سوت داور تمام نمیشود و به کنفرانس مطبوعاتی میکشد. علی دایی با تحقیر خبرنگاران، بیاخلاقی را تمام کرد. خبرنگارانی که احتمالا خودشان هم شأن زیادی برای کار خود قائل نیستند و در سوال و جواب، حد و احترامی لازم نمیبینند. در تبریز اوج ریاکاری اما جایی است که سرمربی تازه آمده تراکتورسازی به نمازجمعه برده میشود تا در صفوف اول بنشیند و از او تصاویری منتشر شود که بیشتر رقتانگیز است تا تحسینبرانگیز. کاری جلف و متظاهرانه از مدیرانی که همینها را بلدند. با همینها سکان گرفتهاند و با همینها ادامه خواهند داد. مدیرانی که برای هواداران باشگاه و برای ورزشگاه و برای فرهنگ و اخلاق کاری از دستشان برنمیآید اما یادشان هست که به دوربین عکاس نگاه نکنند تا بگویند همه چیز یکهویی بوده است و بیسناریو. همان باشگاهی که بزرگترین مشکلاتش از اختلافات قومیتی میآید اما به جای آشتیجویی و صلحطلبی، مدافع ارمنیاش را دیپورت کرد و اعلام کرد نمیخواهیم به وحدت آذریزبانها خدشه وارد شود. حالا لابد خیلی مفتخرند که سرمربی ترکزبانی آمده است و در اولین روز حضور در تبریز در نماز جمعه حاضر میشود تا قند در دل همه مسئولان شهر و مملکت آب شود. با این توضیح که ارتورول سالام خودش خواسته به نمازجمعه برود. برای روزنامهنگار جماعت کاری ندارد سابقه مربی تازهآمده را درآورد و ببیند او در یانگولداک و استانبول و بورسا به نمازهای جماعت میرفته و در صف اول عکس میانداخته یا نه.
اما بگذارید از آخرین پرده نمایش غمانگیز فوتبال بگوییم. از شهر مشهد که به مقدس بودن شهره است و همه چیز با سلام صلوات اتفاق میافتد. به شهری که حتی اسم تیمش باید مورد تأیید مراجع مذهبی شهر باشد. اما همه اینها برای فوتبال مشهد چه نفعی داشته وقتی برگزارکنندگان بازی کمترین اصول اخلاقی را رعایت نمیکنند و برای زمینگیر کردن حریف توپهایشان را به درون چمن میاندازند. همه مدافعان اصول اخلاقی و مدعیان شهر کجا هستند وقتی که ابتداییترین حقوق تیم حریف از او گرفته میشود و قرار است نتیجه با تقلب و نامردی حاصل شود. آنوقت همه اینها یادمان میاندازد که چند روز قبل معاون استاندار خراسان شمالی متهم به تقلب در امتحان شده و از کار خود در استان کناره گرفته. همانطور که دیروز خبر رسید فرماندار اردبیل هم قصد تقلب در امتحان داشته و برکنار شده. معلوم است که این همه بیاخلاقی و بیبند و باری به فوتبال هم میکشد و نتیجهاش همین چیزهاست. از تبریز تا مشهد.
اینهمه کج خلقی و ترشرویی، از مشهد تا تبریز و از صدر تا ذیل، رس این فوتبال را کشیده. برای همین، خواستم بنویسم که فوتبال ما کمی خلق خوش میخواهد. کمی ادب و فتوت و رأفت و همه صفات پهلوانی. اما دیدم پیش از همه اینها، بیش از همه، این فوتبال کمی فوتبال میخواهد. آن دیگر را که همه جا داریم از دست میدهیم. اما در اینجا، به قول رفقا، کاش کمی فوتبالش را بیشتر میکردند. بقیهاش پیشکش.