خیز زنان برای تصاحب کرسی های مجلس دهم

انتخاب خبر: ساعده سیما، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان مشارکت بالای زنان را در انتخابات پیش رو پیش بینی می کند و جای زنان را در مجمع تشخیص مصلحت نظام خالی می داند.
این فعال جوان حقوق زنان ایران معتقد است که رسانه ملی در مورد زنان میلی عمل میکند و در برنامهسازی های خود سعی دارد فقط یک جنبه ی خاصی از جامعه زنان را بولد کند.
وی از دولت روحانی انتظار دارد که به حوزه زنان و مشارکتهای اجتماعی آنها توجه بیشتری داشته باشد.
در بخش دوم مجموعه گزارش های «خیز زنان برای تصاحب کرسی های مجلس دهم»، مشروح مصاحبه صادق دوپیکر، خبرنگار انتخاب خبر را با این فعال جوان اصلاح طلب را با هم می خوانیم.
خانم سیما! فضای مشارکت زنان در مجلس دهم را چگونه پیش بینی می کنید؟ و زنان چند درصد کرسی های مجلس را می توانند به دست آورند؟
خوشبختانه خانمها در این دوره از انتخابات مشارکت بالاتری نسبت به ادوار گذشته خواهند داشت. از مدتها قبل مسئله لزوم حضور بیشتر زنان در مجلس در محافل مختلف طرح شده و زمزمه حضور حداقل سی درصدی خانمها در ائتلافها و لیستهای انتخاباتی وجود دارد. با توجه به این فضا انتظار میرود که این مطالبه تا حد زیادی محقق شود.
البته این مسئله صرفاً بستگی به عملکرد زنان فعال سیاسی ندارد ، بلکه آقایانی که در تنظیم لیستها و ائتلافهای انتخاباتی نقش دارند نیز باید نسبت به این مسئله هوشیار و فعال باشند تا حضور حداقل 30 درصدی خانمها در انتخابات رخ دهد.
اولویت های اصلی کاندیداهای زن پس از راهیابی به مجلس شورای اسلامی چه باید باشد؟
منتخبین خانم در مجلس مانند آقایان یک سری وظایف ثابت نمایندگی را پیش روی خود دارند از جمله رسیدگی به مسائل کلان کشور، تصویب طرحهای باکیفیت و پیگیری مطالبات حوزههای انتخابیه خود. اما از طرفی حضور زنان در مجلس و این حوزه مهم تصمیمسازی حکومتی زمینهای را ایجاد میکند که موضوعات مرتبط با حوزه زنان و کیفیت زندگی و فعالیت آنها در جامعه نیز پیگیری شود.
مثلاً در چند دوره قبل مجلس، برخی از زنان نماینده مجلس برای اصلاح قوانین مربوط به ارث بردن زنان از زمین تلاش زیادی کردند. این تجربیات نشان میدهد که پیگیری حقوق زنان از طریق قوه مقننه یکی از راههای مناسب میتواند باشد. الان هم انتظار میرود که زنان نماینده مجلس بعد از ورود به مجلس نسبت به این مسائل بیتفاوت نباشند و مجدانه نسبت به تصویب قوانینی مناسب در این حوزه متناسب با شرع اسلام اقدام کنند.
مردان سیاسی جایگاهشان را مدیون زنانی هستند که تربیتشان کردهاند. طبیعی است که بهبود وضعیت زندگی زنان باعث میشود در آینده نیروهای بهتری نیز برای اداره کشور تربیت شوند.
آیا کیفیت برنامه های صدا و سیما را در حوزه مسائل زنان رضایت بخش می دانید؟
متاسفانه صداوسیما اقدام قابل قبولی در ارتباط با موضوع زنان انجام نمیدهد. آنچه ما از عملکرد صداوسیما میبینیم صرفاً نشان دادن زنانی در حوزههای خاص است که نسبت به گستره دامنه واقعی حوزه زنان اصلاً پوشا و کافی نیست.
بررسی و نمایش توانمندیهای ویژه خانمها از جمله موارد لازم برای انگیزه بخشی بیشتر به این بخش از جامعه است که در صداوسیما به آن توجه نمیشود.
در کشور ما زنانی هستند که در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فعالیت درخشانی دارند و در قالب الگوی توسعه اجتماعی ایرانی-اسلامی میتوانند مطرح شوند. این موارد اصلاً توسط صداوسیما مورد توجه نیست و به نظر میرسد که حتی ارادهای هم برای این کار وجود ندارد.
در بهترین حالت آنچه از زنان در صداوسیما میبینیم حداکثر وجوه فعالیت هنری و مهارتهای خانگی زنان است، گویی که این بخش از جامعه صرفاً در آشپزی، خیاطی و گلدوزی خلاصه شده است. گاهی هم به فعالیتهای سینمایی و ورزشی حوزه زنان پرداخته میشود. در حالیکه دامنه فعالیت زنان ایران امروز خیلی گسترده تر از این است. حوزه سیاست داخلی، سازمانهای مردمنهاد، فعالیتهای خیریه و... پتانسیل زیادی برای پرداخته شدن توسط صداوسیما دارد که متاسفانه مغفول ماندهاند.
در واقع میتوان گفت که صداوسیما یک جنبه ی خاصی از جامعه زنان را در نظر گرفته و در برنامهسازی خود سعی دارد فقط همان جنبه را بولد کند. میتوان گفت که رسانه ملی در مورد موضوع زنان کاملا میلی عمل میکند.
به نظر شما طرح سهمیه ۳۰ درصدی زنان برای مجلس چرا رأی نیاورد؟
موضوع سهمیه حداقل 30 درصدی زنان برای حضور در مجلس در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم طرح و بررسی شد، اما مورد تصویب قرار نگرفت. این اتفاق ناشی از دو کم کاری بود. مورد اول به آقایان بر میگردد که در حوزه تصمیمسازی کلان به نظر میرسد همچنان رگههای پررنگی از نگاه مردسالارانه دارند که این نگاه در بررسیهایشان مؤثر است. شاید آقایان هم چندان مایل نباشند قدرتی را که دارند را با خانمها سهیم شوند. هرچند که خودشان هم به توانمندیهای این بخش از جامعه واقف هستند، اما علاقهای به تصویب چنین طرحهایی ندارند.
کمکاری دیگر به خود فعالین زنان برمیگردد که ناخواسته رخ داد. شاید اگر از قبل زنان فعال در این حوزه با اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتوگو میکردند و آنها را بیشتر نسبت به مزایای چنین مصوبهای آشنا و آنها را قانع میکردند، نتیجه کار به گونه ی دیگری رقم میخورد.
طبیعی است که اگر زنان حضور پررنگتری در مجلس داشته باشند این بخش از جامعه هم در اجرای قوانین مصوب مجلس همکاری و احساس مسئولیت بیشتری خواهند داشت و این مهمترین پیامد مثبت چنین قانونی است. که عملاً نیمی دیگر از جمعیت کشور را میتوان در اجرای بهتر قوانین و اداره امور کشور سهیم کرد. در همین مورد اخیر هم اگر خانمهایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشتند احتمالا نتیجه دیگری مشاهده میکردیم. جای زنان چه در جایگاههای حقوقی و چه در جایگاههای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم خالی است.
آیا این سهمیه بندی جنسیتی نوعی تبعیض مثبت ایجاد نمی کند؟
دقیقاً این یک تبعیض مثبت است. مسأله تبعیض مثبت به نفع زنان در دنیا به رسمیت شناخته شده و در برخی از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه هم آزمون خود را به خوبی پس داده است.
در سالهای گذشته یک سری قوانین نه چندان مناسب در حوزه زنان وجود داشته و جز در مواردی معدود بهبود خاصی نیز صورت نگرفته است. اگر وضعیت در این مورد مناسب بود، احتیاجی هم به تبعیض مثبت نبود اما وقتی که با گذشت سالها بخشی از آرمانهای انقلاب اسلامی در خصوص لزوم حضور زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی محقق نشده، لازم است که شرایط خاصی مهیا شود تا این مهم محقق شود.
این تبعیض مثبت چیز بدی نیست و هم در قوانین حقوق بینالملل پذیرفته شده و هم در ادبیات سیاسی رسمی ایران جای خود را پیدا کرده است.
در افغانستان هم که یکی از نامناسبترین کشورها برای فعالیت اجتماعی زنان بود، امروز سهمیه حداقلی حضور زنان در مجلس به رسمیت شناخته شده و کرسیهای مشخصی برای زنان در پارلمان این همسایه ما در نظر گرفته شده است. در مجلس افغانستان کرسیهای مخصوص زنان حتی اگر هیچ کاندیدایی رای لازم را برای آنها کسب نکند، خالی میماند. در ایران اسلامی که به لحاظ توسعهیافتگی به مراتب وضعیت پیشرفتهتری از افغانستان دارد، تبعیض مثبت و سهمیه حداقل 30 درصدی زنان در مجلس نباید موضوع تعجببرانگیزی باشد.
وزیر آموزش و پرورش تابستان پارسال در مورد افزایش معلمان زن هشدار داده بود و امسال در آزمون استخدامی آموزش پرورش شاهد سهمیه سه برابری مردان نسبت به زنان بودیم.به نظر شما این نگاه ناشی از چه می تواند باشد؟ و آیا این ادامه بحث محدود کردن زنان در دولت احمدی نژاد است؟
این نگاه که بخواهیم، حضور زنان به عنوان معلمان جامعه را هم نپذیریم و نسبت معلمان زن را محدود کنیم، بسیار باعث تاسف است.
آقای روحانی در زمان انتخابات شعارهای قابل قبولی در خصوص بهبود وضعیت زنان دادند که انتظار میرود اکنون به آنها عمل کنند. چنین اقدامات محدودیتسازی به هیچ عنوان قابل قبول جامعه زنان نیست.
در بخش تربیت و آموزش مخصوصاً در مقاطع ابتدایی تحصیلی، حضور خانمها خیلی میتواند کمککننده باشد. این مسأله تقریباً ثابت شده است که حتی برای دانشآموزان پسر هم در سالهای ابتدایی تحصیل حضور معلمان زن لازم است. وقتی کودکی از خانه و مادر خودش جدا میشود و به مدرسه میرود، اگر با حضور یک معلم خانم با همان عواطف و مهربانیها قرار بگیرد فضای مناسبتری برای تحصیل خواهد داشت.
اما از طرفی یک سری قوانین هستند که از سالهای قبل ماندهاند. من مطمئن نیستم که چنین ایدههایی توسط دولت فعلی پرداخته شده باشند. خیلی از قوانین و بخشنامهها از گذشته ماندهاند و دولت هنوز برای اصلاح آنها رجوع نکرده است. انتظاری که ما از دولت آقای روحانی داریم توجه بیشتر به حوزه زنان و مشارکتهای اجتماعی آنهاست که امیدواریم به خوبی محقق شوند.
خانم سیما شما مسئول کمیته روابط عمومی و مراسلات سازمان دانشجویی حزب کار بودید که سال گذشته با صدور بیانیه ای به صورت دسته جمعی بدون اشاره به دلیلی خاص از این حزب اعلام جدایی کردید.آیا همچنان آنگونه که در آن بیانیه نوشتید به این دلیل که ممکن است سبب سو استفاده سودجیان و بدخواهان جریان اصلاحات قرار گیرد به ذکر دلایل آن جدایی دسته جمعی نمی پردازید؟
سازمان جوان و اصلاحطلبی که مورد اشاره قرار گرفت، طی عمر 4 ساله خود از سال 89 تا سال 93، به تصریح بسیاری از بزرگان سیاسی کشور کارنامه موفقی از خود به جا گذاشت و یک پدیده خاص و تجربهای موفق در جریان اصلاحات و در فضای سیاسی نه چندان باز آن سالها بود.فکر میکنم بسیاری از نیروهای رشدیافته در این تشکیلات نقش مهمی در پیشرفت و توسعه آینده ایران اسلامی خواهند داشت.
طبیعتاً هر اقدامی هم دلایلی دارد و تصمیمات سیاسی در این سطح قطعاً یکشبه اتخاذ نمیشوند. کار حزبی قواعد خود را دارد و فعالین جوان اصلاحطلب به دنبال تحقق آن در فضای سیاسی کشور هستند و برای این امر هم حاضر به تحمل مشکلات و ازخودگذشتگی هستند.
فکر میکنم در جریان اصلاحات اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است و در سالهای آینده به توانمندی و پویایی جریان اصلاحات بیش از پیش افزوده شود. در هر صورت این سالها مقطعی است که باید از سر گذراند. الان مدتی از این موضوع میگذرد و همانطور که خودتان اشاره کردید در آن زمان دلایل این اتفاق تشریح نشد.
در شرایط کنونی هم که در آستانه انتخابات قرار داریم طرح هر بحث حاشیهای نمیتواند مناسب باشد و من با پرداختن به این مسائل موافق نیستم. امروز رسالت و کارهای مهمتری پیش روی فعالین اصلاحطلب و خیرخواهان کشور قرار دارد که توجه همه ما باید معطوف به آنها باشد.
موضع گیری های اخیر صادق خرازی واکنش اصلاح طلبان و رسانه های نزدیک به آنها را به دنبال داشته است.خانم سیما شما به عنوان عضو هیئت موسس و شورای مرکزی ندای ایرانیان آیا اینگونه موضع گیری ها را برای ادامه روند فعالیت این حزب نوپا مضر نمی دانید؟
جای تردید نیست که بیش از همه این گروههای افراطی و تندرو منسوب به جریان اصولگرا از تقویت جریان معقول اصلاحطلب و رسمیت داشتن حرکت اصلاحطلبی در چارچوب قانون و نظام سیاسی کشور، احساس خطر میکنند.
راهبرد اصلی آنها برای مقابله با اصلاحات، برانداز نامیدن آن است و از همین رو تثبیت اصلاحطلبی در چارچوبهای رسمی کشور باطلکننده نقشه آنهاست. همچنین دور شدن از فضای هیجانی و رادیکال و میل به ثبات و تقویت خردورزی در کشور نیز از جمله مواردی است که حیات سیاسی افراطیون آن جریان را تهدید میکند. به همین خاطر افراطیونی که خود را به نادرست اصولگرا مینامند بیش از همه تضعیف حرکت رسمی و منطقی را برای خودشان هدف قرار میدهند.
حزب ندای ایرانیان هم از جمله مهمترین احزاب در حرکت رسمی اصلاحطلبی است و طبیعی است که هدف بدخواهان مذکور قرار بگیرد. در این مورد اخیر هم روزنامههای اصولگرا بودند که با هدف به هم ریختن انسجام جریان اصلاحات و ایجاد اختلافات درونی در بین اصلاحطلبان اقدام به انتشار یک تیتر استنباطی و دور از واقعیت کردند.اگر همه فعالین سیاسی خردگرا سعه صدر بیشتری داشته باشند، راحتتر میتوانیم این حملات افراطیون را مدیریت کنیم.
دکتر خرازی در مصاحبه اخیر خودش بعضی اقدامات خلاف اصلاحطلبی و منافع ملی را به صراحت از اصلاحطلبان جدا دانست و تاکید کرد که اصلاحطلبان واقعی از چنین مسائلی دور هستند که این موضوع هم به سادگی در متن اصلی مصاحبه قابل مشاهده است. این سخن موضع جدیدی هم نیست. در سالهای گذشته رئیس دولت اصلاحات هم اصلاحطلبان واقعی را مبری از چنین کارهایی دانسته بودند. از گذشته هم این جنگهای رسانهای توسط توسط تندروهای اصولگرا علیه اصلاحطلبان اجرا میشد که خوشبختانه در این مورد اخیر هم به خوبی با نصایح بزرگان اصلاحطلب خنثی شد. هرچند که با هوشیاری همه ما اصلاحطلبان آسانتر هم میتوان از این مشکلات گذر کرد.
خانم سیما! از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و مطالب خوب و پرباری را برای مخاطبین ما بیان نمودید، بسیار سپاسگزاریم.
من هم برای شما و انتخاب خبر آرزوی موفقیت دارم.