انتخاب اردبیل

انتخاب اردبیل
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران


وقتی پای نجات جان یک انسان در میان باشد فقط حس نوع دوستی کافی است تا برایت فرقی نداشته باشد که تو در قبال این‎ کار مسئولیتی داری یا نه...

به گزارش به نقل از پیام پزشکی، در دنیای امروزی که برخی از زیر مسئولیت خود شانه خالی می‎کنند، هستند کسانی که بی‎هیچ مسئولیتی و بدون هیچ تمنایی می‎شوند فرشته نجات.

 دکتر جلالالدین شاهبازی طبق برنامه همیشگی، جمعه‎هایی که به کوهنوردی نمی‎رود، مناطقی در اطراف شهر را انتخاب کرده و با ماشین عازم آنجا میشود، این بار دلش هوای منطقه کوهستانی آرپاچایی راکرده، آخرین روستای اردبیل به گیلان که به منطقه آغ اولر در تالش منتهی میشود.

ارتفاع روستا حدود2700 متر از سطح دریا است، و مسیر طوری است که برای رسیدن به آن، باید پس از طی 65 کیلومتر از جاده اردبیل -خلخال با مشاهده تابلو روستای مجدر به سمت چپ پیچیده و از روستاهای مجدر، مرشت، بنمار گذشته و 20 کیلومتر جاده خاکی سپری کرد.

جلالالدین که برادرش هم وی را همراهی می‎کرد، پس از عبور از روستای مجدر، متوجه آمبولانسی می‎شود که در کنار جاده توقف کرده، و به دلیل بخبندان و شیب جاده قادر ادامه مسیر نیست.

از تکنسین اورژانس پرس و جو کرده و مشخص می‎شود، پسر نوجوانی در روستای آرپاچایی هنگام بریدن کاه انگشت دست خود را قطع کرده و اکیپ اورژانس قصد رسیدن به محل حادثه را دارد.

این پزشک داروساز، فکر گردش را از سر دور انداخته و به لحاظ کمکدار بودن ماشینش به تکنسین اورژانس پیشنهاد می‎دهد که با آنها بیاید و می‌گوید خودش نیز هر کمکی از دستش برآید دریغ نخواهد کرد.

وسایل را برداشته و راه می‎افتند، جاده با شیب زیاد و برف انبوه کار رانندگی را سخت کرده، پس از توقفهای زیاد و عبور از پیچ های تند، به جایی میرسند که ماشین کاملا در برف فرو میرود.

تکنسین اورژانس فکر میکرد که دیگر امکان ادامه مسیر وجود ندارد ولی با اصرار جلال‎الدین بخشی از وسایل پزشکی را برداشته و راه می‎افتند.

باد سوزناکی میوزد ولی هیچ چیز جلودار آنها نیست، پس از طی پنج کیلومتر، می‎بینند چند نفر به همراه اسبی در حال نزدیک شدن به آنها هستند.

 وقتی جلوتر می‎آیند مشخص می‎شود همان پسر بچه مصدوم است که چند نفر وی را همراهی می‎کنند.

 

 

 اقدامات اولیه را انجام داده و مصدوم را به آمبولانس انتقال می‎دهند و جلال‎الدین شاهبازی با یک احساس شعف سفر را به پایان می‎رساند سفری که تا ابد در خاطرش ماندگار خواهد شد.

 

 

انتهای پیام/

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی