تاثیر عملکرد دولت قبل بر عرصه دیپلماسی درها چگونه بر پاشنه ناکارآمدی نخواهند چرخید؟
يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ
مدیران کلان کشور باید نیک بدانند برای اصلاح امور و حل معضلات و مشکلات انبوه کشور، جز اینکه شعارهای توخالی حذف و جای آن تلاش و کار قرار بگیرد، نظارت و به موازات آن مسئولیتپذیری اصل شود، برای تخصص، سرمایه، نخبگی امنیت، عزت و احترام قائل شد و ... هیچ راه دیگری وجود ندارد.
![]() |
محسن اختیاری
گروه سیاسی: اگر چه رییسجمهور پیشین در دولتهای نهم و دهم در ابتدای امر با پشتیبانی و حمایت اکثریتی اصولگرایان و با شعارهای اصولگرایی برمسند ریاست جمهوری تکیه زد و لیکن کارنامه عملکرد دولت و بویژه رییس جمهور در این دورهها علی الخصوص در دولت دهم چنان غیرمتعارف و دور از انتظار بود که ماهها و روزهای پایانی نه تنها طیف مورد نظر سعی مینمودند که ایشان را منفک از جریان اصولگرایی جلوه دهند بلکه در مواضعی عملا رو در رو قرار گرفتند. عملکرد دولت گذشته بعضا چنان غیر معمول بود که بدون تردید تا سالها اثرات متضاد منفی و بعضا مثبت آن بر جامعه و عرصه دیپلماسی کشور مشهود خواهد بود.
تغییرات بسیار زیاد و جابجاییهای عجیب و غریب در کابینه و اعضای دولت که حتی در بسیاری موارد بابی توجهی و زیرپا نهادن نص صریح قانون نیاز به احکام حکومتی را بیش از هر دوره ای لازم مینمود؛ تنشها و جنجال آفرینیهای بعضا نامتعارف در بزرگترین تریبونهای بین المللی که میتوانست بهترین فرصت برای تبلیغ قابلیتهای بی اندازه کشور باشد و لیکن عمدتا غیر از ایجاد تنش و تشنج در روابط با دنیا عملا هیچ سودی برای کشور و جامعه به دنبال نداشت.
حاشیههای بی حد و حصر که وقت بسیار زیادی از نخبگان جامعه و حتی قوای اصلی مملکت نظیر مجلسیان را تلف نمود و به غیر از هزینه هیچ نتیجه مثبتی نداشت مانند ماجرای مرحوم کردان و ایجاد جریانی به نام کردانیسم! انتصابهای متعدد خانوادگی؛ مسافرتهای حاشیه ساز و عمدتا خانوادگی که بعضا به لشکرکشی تعبیر میشد؛ عزل و نصبهای عجیب و غریب مانند عزل وزیر امور خارجه آنهم در حین یک ماموریت و سفر خارجی؟!
جنجال سازیهای دوست و یار غار رییس جمهور یعنی آقای مشایی؛ تجربههای پر هزینه ای مانند هدفمندی یارانهها و کارتهای سوخت که با اما و اگرها و تردیدهای بسیاری مواجه شد؛ فرار بی رویه مغزها بطوریکه طبق شواهد و آمارها بالاترین میزان مهاجرت نخبگان در بعد از انقلاب مربوط به این دوره است، کجرویها و فسادهای مالی گسترده که حالا یکی پس از دیگری از آن پرده برداشته میشود؛ و موارد بسیار دیگر که قصد پرداختن به آنرا نداریم و این مصادیق صرفا بمنظور شاهد گفتار و تقریب اذهان بیان گردید، و صرفا غیر از هزینه و اتلاف انرژی و ایجاد تنش هیچ سود و دستاورد مثبتی برای مملکت در بر نداشت و برایند ماحصل این عملکرد ایجاد تنش در روابط خارجی و عدم تعامل با دنیا، تورم لجام گسیخته و گرانیهای نامتعارف و در نهایت ایجاد شرایطی بود که در ماهها و روزهای آخر بسیاری بزرگان و نخبگان از سوق یافتن جامعه و کشور به سمت جو امنیتی هشدار میدادند و حتی مشاهده میشد که بعضا رسانههای معاند چنان گستاخی و جسارت یافته بودند که صحبت از تغییر نظام میکردند؟!
اما ماحصل تمام این فرایندها از دو جنبه کاملا متفاوت قابل بررسی است. از جنبه منفی قضیه، هزینههای بسیار هنگفت مادی و معنوی مخصوصا اتلاف پول و انرژیهای فراوانی بود که شاید تا سالها قابل جبران نباشد که بعنوان یک نمونه میتوان به درآمدهای سرشاز نفتی در این دوره اشار نمود که اگر درست و بجا مدیریت شده بود بسیاری مشکلات جامعه و کشور حل میشد ولی عملا نه تنها هیچ تاثیر مثبتی در جامعه احساس نشد بلکه در نهایت به شرایطی رسیدیم که مختصرا شرح داده شد.
اما از جنبه دیگر و با دید مثبت به جریانات، نتیجه این رویکردها، تغییر مواضع و دیدگاهها در بسیاری افراد و بخصوص مسئولین بود بطوریکه عده بسیاری بخوبی دریافتند که عملا با تندرویهای افراطی نه تنها مشکلات کشور حل نخواهد شد بلکه بعضا ضربات جبران ناپذیری نیز به جامعه و مملکت وارد خواهد آمد، و در نتیجه تمامی این فرایندها و عملکردها شرایط بگونه ای پیش رفت که ضمن فراهم آمدن زمینه برای پیروزی رییس جمهور فعلی، شرایط را برای حرکت دولت در راستای سیاستهای پیش رو مهیا ساخت، که چه بسا اگر تجربه عملکرد نامتعارف و بعضا افراطی دولت قبل در اذهان جامعه و بویژه نخبگان وجود نداشت شرایط برای عملکرد دولت یازدهم بسیار دشوارتر میشد؛ بعنوان نمونه یکی از این موارد مهم عملکرد دولت در بحث هسته ای و بخصوص نحوه مواجهه جامعه و مسئولین با موضوع برجام میباشد که گام به گام به پیش میرود و اکثریت قریب به اتفاق جامعه امید دارند نتایج و دستاوردهای مثبت بسیاری از آن حاصل گردد هر چند عده معدود و محدودی که بعضا خود را هم نماینده کل مردم عنوان میکنند دلواپسیهای بیجا و بیهوده ای داشته باشند.
بدون شک همه، در تبلیغات ریاست جمهوری این جمله کلیدی آقای روحانی را به خاطر دارند که "سانتریفیوژها خوب است بچرخد، به شرطی که چرخ مملکت هم بچرخد"، که همین جمله کوتاه بیانگر نوعی نگرش عمیق و کلی به یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مباحث تاثیر گذار روز کشور بود که نه تنها سیاستهای داخلی و خارجی دولتمردان، بلکه حتی زندگی عادی تمامی افراد جامعه را تحت الشعاع قرار میداد، و در نهایت انتخاب مردم این پیام بزرگ را به همراه داشت که عامه جامعه خواستار نگرشهای جدیدی از جانب دولتمردان خود میباشند.
در بدترین تحلیل، آنچه از عملکرد دو ساله دولت یازدهم شاهد بودهایم عمدتا در راستای جامه عمل پوشیدن به خواستههای اکثریت جامعه بوده و همین امر روح امید را به جامعه دمیده و همین نکته به خودی خود برای برونرفت از آن دوره 8 ساله عجیب و غریب مدیریت دکتر کافی بوده است. اما از این به بعد، باید اندک اندک آن دوره را به بایگانی نهاد و فقط برای نهیب زدن به عملکرد خود گاه و بیگاه به یادش افتاد، اما مدیران کلان کشور باید نیک بدانند برای اصلاح امور و حل معضلات و مشکلات انبوه کشور، جز اینکه شعارهای توخالی حذف و جای آن تلاش و کار قرار بگیرد، نظارت و به موازات آن مسئولیتپذیری اصل شود، برای تخصص، سرمایه، نخبگی امنیت، عزت و احترام قائل شد، مدارا و تساهل در داخل و تعامل، مذاکره و دوستی با جهان (نمونهاش مذاکرات هستهای) و ... هیچ راه دیگری وجود ندارد، در غیراینصورت درها همچنان بر همان پاشنه ناکارآمدی و افزونترشدن مشکلات خواهند چرخید.
گروه سیاسی: اگر چه رییسجمهور پیشین در دولتهای نهم و دهم در ابتدای امر با پشتیبانی و حمایت اکثریتی اصولگرایان و با شعارهای اصولگرایی برمسند ریاست جمهوری تکیه زد و لیکن کارنامه عملکرد دولت و بویژه رییس جمهور در این دورهها علی الخصوص در دولت دهم چنان غیرمتعارف و دور از انتظار بود که ماهها و روزهای پایانی نه تنها طیف مورد نظر سعی مینمودند که ایشان را منفک از جریان اصولگرایی جلوه دهند بلکه در مواضعی عملا رو در رو قرار گرفتند. عملکرد دولت گذشته بعضا چنان غیر معمول بود که بدون تردید تا سالها اثرات متضاد منفی و بعضا مثبت آن بر جامعه و عرصه دیپلماسی کشور مشهود خواهد بود.
تغییرات بسیار زیاد و جابجاییهای عجیب و غریب در کابینه و اعضای دولت که حتی در بسیاری موارد بابی توجهی و زیرپا نهادن نص صریح قانون نیاز به احکام حکومتی را بیش از هر دوره ای لازم مینمود؛ تنشها و جنجال آفرینیهای بعضا نامتعارف در بزرگترین تریبونهای بین المللی که میتوانست بهترین فرصت برای تبلیغ قابلیتهای بی اندازه کشور باشد و لیکن عمدتا غیر از ایجاد تنش و تشنج در روابط با دنیا عملا هیچ سودی برای کشور و جامعه به دنبال نداشت.
حاشیههای بی حد و حصر که وقت بسیار زیادی از نخبگان جامعه و حتی قوای اصلی مملکت نظیر مجلسیان را تلف نمود و به غیر از هزینه هیچ نتیجه مثبتی نداشت مانند ماجرای مرحوم کردان و ایجاد جریانی به نام کردانیسم! انتصابهای متعدد خانوادگی؛ مسافرتهای حاشیه ساز و عمدتا خانوادگی که بعضا به لشکرکشی تعبیر میشد؛ عزل و نصبهای عجیب و غریب مانند عزل وزیر امور خارجه آنهم در حین یک ماموریت و سفر خارجی؟!
جنجال سازیهای دوست و یار غار رییس جمهور یعنی آقای مشایی؛ تجربههای پر هزینه ای مانند هدفمندی یارانهها و کارتهای سوخت که با اما و اگرها و تردیدهای بسیاری مواجه شد؛ فرار بی رویه مغزها بطوریکه طبق شواهد و آمارها بالاترین میزان مهاجرت نخبگان در بعد از انقلاب مربوط به این دوره است، کجرویها و فسادهای مالی گسترده که حالا یکی پس از دیگری از آن پرده برداشته میشود؛ و موارد بسیار دیگر که قصد پرداختن به آنرا نداریم و این مصادیق صرفا بمنظور شاهد گفتار و تقریب اذهان بیان گردید، و صرفا غیر از هزینه و اتلاف انرژی و ایجاد تنش هیچ سود و دستاورد مثبتی برای مملکت در بر نداشت و برایند ماحصل این عملکرد ایجاد تنش در روابط خارجی و عدم تعامل با دنیا، تورم لجام گسیخته و گرانیهای نامتعارف و در نهایت ایجاد شرایطی بود که در ماهها و روزهای آخر بسیاری بزرگان و نخبگان از سوق یافتن جامعه و کشور به سمت جو امنیتی هشدار میدادند و حتی مشاهده میشد که بعضا رسانههای معاند چنان گستاخی و جسارت یافته بودند که صحبت از تغییر نظام میکردند؟!
اما ماحصل تمام این فرایندها از دو جنبه کاملا متفاوت قابل بررسی است. از جنبه منفی قضیه، هزینههای بسیار هنگفت مادی و معنوی مخصوصا اتلاف پول و انرژیهای فراوانی بود که شاید تا سالها قابل جبران نباشد که بعنوان یک نمونه میتوان به درآمدهای سرشاز نفتی در این دوره اشار نمود که اگر درست و بجا مدیریت شده بود بسیاری مشکلات جامعه و کشور حل میشد ولی عملا نه تنها هیچ تاثیر مثبتی در جامعه احساس نشد بلکه در نهایت به شرایطی رسیدیم که مختصرا شرح داده شد.
اما از جنبه دیگر و با دید مثبت به جریانات، نتیجه این رویکردها، تغییر مواضع و دیدگاهها در بسیاری افراد و بخصوص مسئولین بود بطوریکه عده بسیاری بخوبی دریافتند که عملا با تندرویهای افراطی نه تنها مشکلات کشور حل نخواهد شد بلکه بعضا ضربات جبران ناپذیری نیز به جامعه و مملکت وارد خواهد آمد، و در نتیجه تمامی این فرایندها و عملکردها شرایط بگونه ای پیش رفت که ضمن فراهم آمدن زمینه برای پیروزی رییس جمهور فعلی، شرایط را برای حرکت دولت در راستای سیاستهای پیش رو مهیا ساخت، که چه بسا اگر تجربه عملکرد نامتعارف و بعضا افراطی دولت قبل در اذهان جامعه و بویژه نخبگان وجود نداشت شرایط برای عملکرد دولت یازدهم بسیار دشوارتر میشد؛ بعنوان نمونه یکی از این موارد مهم عملکرد دولت در بحث هسته ای و بخصوص نحوه مواجهه جامعه و مسئولین با موضوع برجام میباشد که گام به گام به پیش میرود و اکثریت قریب به اتفاق جامعه امید دارند نتایج و دستاوردهای مثبت بسیاری از آن حاصل گردد هر چند عده معدود و محدودی که بعضا خود را هم نماینده کل مردم عنوان میکنند دلواپسیهای بیجا و بیهوده ای داشته باشند.
بدون شک همه، در تبلیغات ریاست جمهوری این جمله کلیدی آقای روحانی را به خاطر دارند که "سانتریفیوژها خوب است بچرخد، به شرطی که چرخ مملکت هم بچرخد"، که همین جمله کوتاه بیانگر نوعی نگرش عمیق و کلی به یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مباحث تاثیر گذار روز کشور بود که نه تنها سیاستهای داخلی و خارجی دولتمردان، بلکه حتی زندگی عادی تمامی افراد جامعه را تحت الشعاع قرار میداد، و در نهایت انتخاب مردم این پیام بزرگ را به همراه داشت که عامه جامعه خواستار نگرشهای جدیدی از جانب دولتمردان خود میباشند.
در بدترین تحلیل، آنچه از عملکرد دو ساله دولت یازدهم شاهد بودهایم عمدتا در راستای جامه عمل پوشیدن به خواستههای اکثریت جامعه بوده و همین امر روح امید را به جامعه دمیده و همین نکته به خودی خود برای برونرفت از آن دوره 8 ساله عجیب و غریب مدیریت دکتر کافی بوده است. اما از این به بعد، باید اندک اندک آن دوره را به بایگانی نهاد و فقط برای نهیب زدن به عملکرد خود گاه و بیگاه به یادش افتاد، اما مدیران کلان کشور باید نیک بدانند برای اصلاح امور و حل معضلات و مشکلات انبوه کشور، جز اینکه شعارهای توخالی حذف و جای آن تلاش و کار قرار بگیرد، نظارت و به موازات آن مسئولیتپذیری اصل شود، برای تخصص، سرمایه، نخبگی امنیت، عزت و احترام قائل شد، مدارا و تساهل در داخل و تعامل، مذاکره و دوستی با جهان (نمونهاش مذاکرات هستهای) و ... هیچ راه دیگری وجود ندارد، در غیراینصورت درها همچنان بر همان پاشنه ناکارآمدی و افزونترشدن مشکلات خواهند چرخید.