انتخابات شوراها،کارزاری که در آن به آگاهی کاندیداها بیشتر احتیاج است تا عموم مردم
زمینه ساز توسعه در هر سرزمینی وجود برنامه های درست فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و در این فرایند بسته به نوع جوامع گاهی اقتصاد و گاهی فرهنگ می تواند نقش زیرین این برنامه ها را بازی کند.
ثریا حمیدی رزی – مطلع نیوز: یقینا تغییرات توسعه گرانه فرایندی زمانبر است بنابراین برای رسیدن به این چشم انداز زیبا نیازمند راهروانی آگاه و صبوریم که مشقت های مسیر انگیزه آنها را در طول حرکت خدشه دار نکند.
انتخابات شوراها نزدیک است.کسانی برای این رویداد سال هاست که برنامه ریخته اند و اتفاقات اجتماعی و فرهنگی استان و گاها کشور را در چرتکه منفعت کرده اند تا در زمان مقرر صورت حسابی وزین درآورند و افکار عموم را در مقابلش مدیون سازند و رفع این دین را جز در یک چیز ندانند و آنهم انتخاب شدن!
کسانی هم بازیکنان دقایق ۹۰ بازی اند! برای این عده کمی تاکتیک و مقداری تکنیک به همراه در کار شدن ابر و باد و مه و خورشید و فلک می تواند نتایج تابلو را به نفع آنها تغییر بدهد.
عده ای هم مردانی برای تمام فصولند. با همه هستند و با هیچ کس نیستند و به همه مدیونند و از همه مستقل. اینها در جریان انتخابات سوار بر امواج شهرت و قدرت در حال گشت و گذارند و با استفاده از حرکات گاها حرفه ای می توانند تعادل خود را در هر تلاطمی حفظ کنند.
یک عده فراست و کاردانی قطعی خود در آینده را از تجربیات طویل گذشته منتج می کنند و عده ای هم علم اکنونشان را راه گشای تجربیات آینده می دانند که البته هدف اکثر این عزیزان احتمالا یک چیز است و آن دغدغه ای به نام توسعه شهر و روستا.
کاری به برنامه ها و ابزار تبلیغاتی کاندیداهای بالقوه ندارم. خرده ای هم بر میزان علم و تجربیات مدیریتی آنها نمی گیرم. می خواهم توجه شما را به نکته ای به ظاهر کم اهمیت جلب کنم: هنرمندی محبوب و جاخوش کرده در دل آحاد مردم به یک باره از جایگاه هنری اش استعفا و کاندید نمایندگی شهر می شود.
روزنامه نگاری متبحر و صاحب سبک از حرفه خود دور و در هیاتی جدید وارد کارزاری جدید می شود، صنعتگری ماهر از فن و مهارتش منصرف شده مایل به امتحان کنجکاوی اش در حیطه ای کاملا متفاوت با تجربیات فعلی اش می شود و هکذا خبره نظامی، کشاورز، کارآفرین، حسابدار و مبلغ دینی و غیره.
فرض کنیم همه این عزیزان در انتخابات رای آورده و نماینده شهر و روستا شدند. به راستی آیا تاثیر آنها در جایگاه سیاسی شهر و روستا به آن اندازه ای که در امور اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی شهر و روستای خود موثر بوده اند، خواهد بود؟
آیا جایگاهی که آنها برای خود در هنر و فن و قلم و امنیت ایجاد کرده بودند به این زودی ها پر خواهد شد؟ به نظر شما آیا تعهد خدمت به وطن فقط در جایگاه های بارز سیاست محرز است؟ و آیا ما در قبال سرمایه هایی که می بایست برای ارتقای درست هنر و فرهنگ و صنعت شهر به کار گرفته شود و نه آزمون و خطاهای فرضی، مسئول نیستیم؟
به نظر می رسد که جامعه برای رسیدن به آگاهی پایدار در عرصه های اجتماعی و سیاسی علاوه بر مشارکت عمومی نیازمند تعهد و انصاف خود نخبگان است. ما درانتخابات آتی شوراها به خوداگاهی کاندیداها محتاج تر هستیم تا سطح آگاهی انتخاب کنندگان!