اعتدال جعلی یا جعل اعتدال ؟؟؟(1)
برگرفته از وبلاگ شخصی حکمت نوراللهی
کارشناس اقتصادی و فعال اجتماعی
جاشا با این اعتدال که در حقیقت نهادینه شدن یک خرده فرهنگ غلط با مضمون ( همراهی با هر تفکری اعم از راست و چپ و میانه بدون اعتقاد به هیچ یک و دنبال کردن منافع خود تحت هرسیستمی )بجای برسیم !
اعتدالی که در پایان دهه شصت در اوج دولت سازندگی با استفاده از فضای بوجود آمده ناشی از آثار جنگ تحمیلی و انقلاب که هردو موجبات ایجاد زمینه های کاری فراوان در همه ابعاد اجتماعی از سیستم اداری گرفته تا اقتصاد و فرهنگ ، را فراهم آورده بودند ، پا به عرصه واقعی جامعه گذاشت و با سوء استفاده از همین فضای موجود و علی الخصوص ازطریق رخنه در درون تشکل حزبی کارگزاران سازندگی که یک تشکل کاملا سیستماتیک متشکل ازافرادی تحصیل کرده و متعقد به ساختن جامعه ای آباد و بالنده بر اساس داشته های خدادادی این مرز و بوم با بهره گیری از امکانات علمی روز دنیا بود ، شروع به رشد وتوانمند سازی موجودیت ناهمگون وناسازگار خویش با فرهنگ اصیل این سرزمین کهن مبنی بر روح همنوع گرایی ، وطندوستی و ترجیح منافع عمومی بر منافع شخصی دربرهه های حساس که نوع کاملا بارز آن در طول سالهای جنگ تحمیلی به نمایش گذاشته شده بود و آنرا حتی جهانیان نیز بی چون و چرا شاهد بودند ، نمود وبعد از چندین سال فعالیت مستترو موذیانه در فضاهای مستعد ناشی از خلاهای عملکردی و نظارتی سیستم سیاسی ، اداری کشور که بنوعی طبیعی و ناگزیربوده به حدی از بلوغ ناهمگون و نامیمون خویش رسیده که توهم برداشته می تواند عامل نجات برای این مرز و بوم باشد ، درحالیکه غافل ازاین هست که نه تنها نمی تواند کشور رانجات دهد بلکه خود نیز به خاطر جزیی ازاین مجموعه بودن درنهایت محکوم به فنا و نابودی هست ،مگر آنکه بخویش بیاید و ....!!!!
به نظر می رسد نهادینه شدن این نوع از اعتدال بدلیل شرائط خاص بحرانی با توجه به تحریمها و عملکرد بسیار ضعیف دولت قبلی که علیرغم شروع مناسب با انحراف از مسیر عقلانیت و دوراندیشی ، بوجود آمده بود، با یک راه حل میانبرولی نه چندان مناسب با انتخاب مصالحه کارترین مدیران سیستم اداری در طول سالهای نزدیک به چهاردهه بعد از انقلاب تحت عناوین وزیران و معاونین رییس جمهور در دولت تدبیر و امید آغاز گردیده است و هیچ توجهی به این موضوع ندارد که بسیاری از این اقایان اکثرا بدلیل محافظه کاری و مصالحه گری برای تامین منافع خویش ، تجربیات موفق بسیار ناچیز در زمینه های پیشرفت و توسعه عمومی داشته اند و برعکس خیلی هایشان در زمینه پیشرفت و توسعه فردی راه یک صدساله را یک شبه طی نموده اند و گوی سبقت را از تمام مدیران درجه یک جهانی موفق نیز براحتی ربوده اند! و در همین سالهای خدمت با کسب درجات عالی علمی بهره اندکی از علم برده اند و از علوم مکتسبه فقط طرق فراوانی برای بقاء و ارتقاء خود و وابستگان خویش از لحاظ سببی و نسبی و در مواردی اندکی وابستگان فکریشان در سیستم حکومتی را بنحو احسن آموخته اند ، بطوریکه حتی بعد از بازنشستگی نیز از راههای همچون نمایندگی و وکالت و مدیریت نهادهای غیر دولتی و حتی شبه خصوصی همچون اتاق های بازرگانی ، تعاون ، اتحادیه های صنفی ، نظام مهندسی ، پلیس باضافه 10 ، دفاتر خدماتی و جهانگردی و.... هنوز در سیستم حضور دارند و قصدی برای رها کردن خدمت به ملت را ندارند!
و....