اصلاحطلب بدلی هم انصراف داد!
گروه سیاسی: انصراف کاندیداهای شناخته شده به دلیل اطلاع یافتن از رد صلاحیتشان در حال افزایش است و در پی انصراف یکی از فعالان سیاسی، امروز هم فردی که در محافل سیاسی به اصلاحطلب بدلی معروف شده، از نامزدی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد. خبرگزاری اصولگرای فارس که همواره تریبون محمد زارع فومنی است نوشت: از نامزدی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد. طبق آن چیزی که در اطلاعیه وی آمده است دلیل انصرافش ایجاد فضای بیشتر برای در دست گرفتن امور توسط نسل دوم و سوم اعلام شده است!
گفتنی اینکه روزنامه بهار در شماره امروز خود گزارشی با تیتر «الو، انصراف بده» درباره آغاز روند انصرافهای سفارشی طی روزهای پایانی این هفته خبر داده است.
الو، انصراف بده
گروه سیاسی
با بررسی اسامی بیش از هزار و ششصد نفری که به بهانه ثبت نام در انتخابات96 وارد ستاد انتخابات وزارت کشور شده بودند در نهایت میتوان به حدود چهل نفر رسید که در عرصه سیاست چهرههای شناخته شدهای هستند. از بین این چهل نفر نیز درصد بالایی مطابق ساز وکارهای تعیین صلاحیت در شورای نگهبان که اکثریت قریب به اتفاقش هم قابل سنجش واندازه گیری نیست و مبتنی بر سلیقه اعضای شورا است از گردونه رقابت حذف خواهند شد.
یکی از روشهای مرسوم شورای نگهبان برای اعلام اسامی نهایی کاندیداهای انتخابات تلاش برای انصراف نامزدهایی است که ممکن است اعلام ردصلاحیت آنان یا برای خود شخصی که در انتخابات ثبت نام کرده مشکلاتی را ایجاد کند و به اصطلاح باعث مخدوش شدن چهره اش در عرصه سیاست شود و یا ممکن است موجبات ایجاد التهاب در جامعه گردد. چنین رویهای را تقریبا در همه دورههای گذشته انتخابات شاهد بوده ایم.
شاید از نگاهی مهمترین چهرهای که شورای نگهبان خواهان انصراف او شد مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در روزهای منتهی به انتخابات92 بود. آنطور که از شواهد و قرائن برمیآید یکی از پرچالشترین جلسات شورای نگهبان در طول قریب به چهار دههای که مشغول فعالیت است همین نشستی است که در آن به بررسی صلاحیت «آیت الله» برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری اخیر پرداخته شده است. شاید برای خیلیها همچنان هم این پرسش و ابهام باقی مانده است که مگر بررسی صلاحیت شخصیتی در طراز هاشمی رفسنجانی که از بنیانگذاران نظام جمهوری اسلامی بوده است و در آن ایام با حکم رهبر انقلاب ریاست یکی از مهمترین نهادهای کشور را بر عهده داشت چه امر پیچیده و مبهمی است که نیاز به جلسهای پر چالش آن هم با آن خروجی داشته باشد؟
مطابق آن چه بارها گفته شده است گفتههای وزیر اطلاعات وقت، در نهایت اعضای شورای نگهبان را به این نتیجه میرساند که رئیس مجممع تشخیص مصلحت برای حضور در راس قوه مجریه بی صلاحیت است! و حالا از این جا به بعد است که آن تلفنهای معروف آغاز میشود. شورای نگهبان در چند نوبت از مرحوم هاشمی میخواهد تا انصراف دهد. در دو نوبت نیز رئیس مجلس و دکتر روحانی واسطه میشوند تا هاشمی رفسنجانی را به انصراف از انتخابات دعوت کنند. احتمالا در نگاه شورای نگهبان حذف «آیت الله» از انتخابات92 باعث ایجاد واکنشی از سوی او و ایجاد التهاب در جامعه میشد که خواهان انصرافش بودند اما در نهایت بر خلاف این قبیل پیش بینیها هاشمی مثل همیشه با صبر و سکوت با این قضیه ردصلاحیت تعجب آورش برخورد کرد و با تدبیر باعث پیروزی همراه همیشگی اش در انتخابات92 شد.
علاوه بر هاشمی رفسنجانی که زیر بار انصراف از انتخابات نرفت افراد دیگری هم بودند که چه در انتخابات92 و چه در گذشته به واسطه زنگ خوردن تلفنشان و خواسته شورای نگهبان مبنی بر انصراف از انتخابات مواجه شدهاند و آنها برخلاف هاشمی بیانیههای انصرافی نوشتهاند، افرادی از قبیل ابوترابی، باقری لنکرانی، خلیلیان، رحیمی و. . . کسانی هستند که به عنوان مثال در انتخابات92 در روزهای منتهی به اعلام اسامی نهایی نامزدها از سوی شورای نگهبان انصراف دادند. در انتخابات96 نیز خبرهای جسته و گریختهای که از پشت درهای بسته شورای نگهبان شنیده میشود حاکی از قطعی بودن رد صلاحیت حمید بقایی و احتمال بالای رد صلاحیت محمود احمدی نژاد است.بنابراین بعید نیست که در همین روزها شمارههای احمدی نژاد و همراهانش یک به یک زنگ بخورد و صدایی آشنا از طرف شورای نگهبان آنان را به انصراف از انتخابات دعوت کند. واکنش این جریان سیاسی و غیر قابل پیشبینی چگونه خواهد بود؟ این از آن دست پرسشهایی است که به واسطه غیر قابل پیش بینی بودن همیشگی احمدینژادیها نمیتوان برای آن پاسخ دقیقی پیدا کرد و باید منتظر ماند و دید.آن طور که رئیس جمهور سابق وعده داده است برای آن روز طراحی و راه هایی دارد که به قول خودش «چیزهای مهمی» است. این که این «چیزهای مهم» چیست و آیا به واقع مهم هستند و یا در حد یک بلوف سیاسی است را باید منتظر ماند و دید که در نهایت چه خواهد شد.
در پایان به این پرسش بیندیشیم که آیا به واقع لزومی برای چنین رد صلاحیتهای هزینه زایی وجود دارد که برای مقابله با تبعات احتمالی آن شاهد حرکت تصمیمگیران به سوی راضی کردن چهرههای سیاسی به منظور انصراف از حضور در رقابتهای انتخاباتی باشیم؟ به واقع اگر در موسم بررسی صلاحیتها مرّ قانون ملاک عمل باشد و نه سلیقههای شخصیِ غیر قابل سنجش، هزینه کمتری به نظام سیاسی تحمیل نمیشود؟ اگر مسئولان این امر چهرههایی با وجهه ملی بیشتر و با رفتار و گفتاری بیطرفانهتر میبودند اعتماد جامعه به آنان در تعیین صلاحیتهای نامزدهای انتخابات بیشتر نمیبود؟ شاید بتوان ایدهای که محسن رضایی، فعال سیاسی اصولگرا، پس از حوادث تلخ88 مبنی بر ایجاد «کمیسیون ملی انتخابات» با حضور چهرههایی فراجناحی و مورد وثوق و اعتماد جامعه ارائه کرده بود را در همین راستا ارزیابی کرد. به نظر میآید برای پایین آوردن هزینههای رد صلاحیت هایی از جنس آن چه در انتخابات92 رخ داد و یا خبرهای محتمل این روزها در خصوص رد صلاحیت رئیس جمهور سابق میبایست به جای استفاده از تلفن برای تحت فشار قرار دادن نامزدها برای انصرافهای مصلحتی به چنین راهکارهای ریشهای بیندیشیم. بیتوجهی به ایراداتی که در همه این سالها درباره نوع بررسی صلاحیتها از سوی جریانات میانه رو کشور که دلسوزان واقعی نظام جمهوری اسلامی هستند مطرح شده است وضعیت تامل برانگیزی را ایجاد کرده به گونهای که در این روزها هم در سیمای حامیان دولت مستقر نگرانی از ردصلاحیت رئیس جمهور فعلی دیده میشود و هم در چهره حامیان رئیس دولت سابق که ظاهرا مغضوب ساختار رسمی قدرت شده است. حتی ایجاد فضایی که در آن احتمال رد صلاحیت رئیس جمهور فعلی و پیشین در برخی اذهان ایجاد شود نیز نشانگر آن است که الگوی بررسی صلاحیت چندان مقبول و معقول نیست که امکان حذف دو رئیس جمهور اخیر کشور در آن وجود دارد.