از تطهیر پدر تا تبرئه پسر
يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ق.ظ
صادق زیباکلام به مناسبت سالروز فرار شاه از ایران (26 دی ماه) در یادداشتی منکر فرار شاه از ایران شد.
صادق زیباکلام به مناسبت سالروز فرار شاه از ایران (26 دی ماه) در یادداشتی منکر فرار شاه از ایران شد. وی تلاش میکند تصویری واقعگرا از شاه ارائه دهد که پس از دیدن جمعیت در راهپیمایی عید فطر 1357 به خاطر حس وطن دوستی از گشودن آتش به روی مردم خودداری کرد و چون امریکا و انگلیس به ادامه حکومت وی راضی نبودند، کشور را ترک نمود.زیبا کلام فراموش میکند که وطن دوستی شاه را در کشتار 1342 و سلسله کشتارهای سالهای 56 و 57 و خصوصاً شهریور 1357 یادآوری نماید و از سوی دیگر چپاولگران ایران که بعد از کودتای 1332 تمبر نوکری را بر پیشانی شاه چسبانده بودند را به عنوان مخالفان ادامه حکومت شاه معرفی میکند. به تعبیر زیباکلام انگلیس و امریکا سردمدار انقلاب علیه شاه بودهاند و گویی امام را همراهی میکردهاند. البته امریکاییها به این جمعبندی رسیده بودند که ادامه حکومت شاه امکانپذیر نیست اما زیبا کلام علت رضایت امریکا به پایان حکومت شاه را کتمان میکند که البته این رویه جزو سیره ایشان است. ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریکا در کتاب خاطراتش مینویسد: بعد از واقعه 17 شهریور به ملاقات شاه رفتم. شاه تا بنده را دید پرسید نظر دولت امریکا درباره این حادثه چیست؟ و بنده گفتم: دولت امریکا از هر اقدامی که شما انجام دهید حمایت میکند. سولیوان مینویسد بعد از راهپیمایی عاشورای 1357 در دیدار مجدد با شاه، وی از من پرسید نظر دولت امریکا چیست و من بلافاصله گفتم دولت امریکا به این جمعبندی رسیده است که تلاشهای شما بیفایده است. بهتر است که شما بروید. سولیوان مینویسد تا شاه این جمله را شنید گریه افتاد و گفت اگر باید بروم، بفرمایید کجا باید بروم؟ حال سؤال این است که امریکا در پس این موافقت به دنبال حاکمیت جریان امام بر کشور بود؟ یا شاه به خاطر آتش نگشودن به روی ملت خود رفت؟ قطعاً اینگونه نبود. واقعیتی که زیباکلام کتمان میکند اینکه امریکاییها در تابستان و پاییز 1357 به دنبال آلترناتیو برای حکومت شاه بودند و در جلساتی که با اعضای نهضت آزادی ایران در منطقه «دروس» تهران و برخی منازل و در سفارت داشتند مدل جایگزین شاه را تعیین کرده بودند. استمپل وابسته اطلاعاتی CIA در تهران (که زیباکلام برای معرفی وی از واژه دبیر دوم نام میبرد نه وابسته اطلاعاتی) در تمام این گفتوگوها حضور دارد و محور آنان است. چندی پیش زیباکلام در نامهای که به سردار نقدی نوشته بود از آشنایی خود با این افراد از جمله امیر انتظام افتخار کرده بود. بنابراین ناتوانی شاه را به واقعگرایی و عقلانیت ارجاع دادن و امریکا و انگلیس را مخالفان وی معرفی کردن فقط از تاریخنگارانی چون زیبا کلام ساخته است، چرا که مخالفت با دیدگاههای رسمی نظام و سیاستهای آن شاخص اصلی کنش سیاسی ایشان است. مطمئناً اگر نظام و مردم از گزینه «فرار» برای شاه استفاده نمیکردند، ایشان استفاده میکرد که حرفی مخالف نظر نظام زده باشد.