آقای استاندار؛ همدلی و همزبانی با خبرنگاران را دریاب
نون والقلم و ما یسطرون
تیغ برّان گر بدستت داد روزی روزگار هر چه میخواهی ببر اما مبر نان کسی
نمیدانم از کجا شروع کنم با اینکه بر انتحاری بودن این حرکت واقفم و مسلما به محض رویت این نوشته، من هم در لیست سیاه مغضوبین استانداری قرار خواهم گرفت اما رسالت رسانهای فراتر از آن است که نامرادیها را ببینی و قرص سکوت قورت دهی.
از سی و هشتمین سالگرد طلیعه مبارک فجر چند صباحی سپری نشده و در طول این ایام از نماینده دولت تدبیر، امید داشتیم تا تجدید نظری در کردار نه چندان مطلوب اخیر خود کرده باشند اما این اتفاق نیفتاد و تعبیر حضرت امام(ره) از انفجار نور در مراسمات بزرگداشت این دهه در استان اردبیل کم سو شد، انقلابی که حُرّیّت و آزادگی را جایگزین خفقان و سانسور نمود و موهبت استقلال بیان و قلم را به ارمغان آورد.
ثمرهای که حتی باعث شد تا در ۱۶ آذرماه ۹۴ در دانشگاه شریف، رئیس دولت تدبیر شاید برخلاف ذائقه خود با سعه صدر و تحمل سترگ، پذیرای ریزترین و تند و تیزترین انتقادات به حق دانشجویان باشد ولی تا آنجائی که باخبریم هیچ دانشجویی را ستارهدار نکند.
اما جای تأسف است که نماینده عالی آن دولت در استان که همواره از انرژی مثبت و تعامل و خوشرویی سخن میراند در اقدامی کاملاَ عجیب و غریب و در عصر گردش اطلاعات آزاد، خبرنگاران برخی رسانهها را به بهانه چند انتقاد و بیان حقایق، از حضور در جلسات منع مینماید.
و عجیبتر آنکه مسئول روابط عمومی ایشان هم که لزوماَ بایستی از روابط عمومی و تجربه بالایی برخوردار باشد و تصمیم مقطعی و بغضآلود مافوقش را با درایت و کیاست مدیریت کند از موضع مدیرکل نافرجام در شرف حذف، آتش بیار معرکه شده و با تهدید و ارعاب غیر منتظره، شکاف حادث شده را عمیقتر میکند.
بدیهی است رطب خورده تر دامن، نمیتواند الگوی مناسبی برای شورای هماهنگی بعضی روابط عمومیهایی باشد که مذبوحانه میکوشند تا قلم به دستان پاک دست را منزوی و قلمفروشان ابنالوقت مجیزگوی را وارد عرصه کنند.
اما همیشه و در طول تاریخ در جدال قدرت و قلم، وجدان عمومی و بیدار نسلهای حاضر و آینده، قضاوت مطلوبی راجع به قدرت نداشته و نخواهند داشت.
ز من گفتن و کار در دست توست سخن گفتن نیک هر جا نکوست
یادداشت از: اصغر غنی نژاد روزنامه نگار